loading...
طنز بازار
12345 بازدید : 285 دوشنبه 30 تیر 1393 نظرات (0)

سر کلاس درس معلم پرسيد:هي بچه ها چه کسي مي دونه عشق چيه؟ هيچکس جوابي نداد همه ي کلاس يکباره ساکت شد همه به هم ديگه نگاه مي کردند ناگهان لنا يکي از بچه هاي کلاس آروم سرشو انداخت پايين در حالي که اشک تو چشاش جمع شده بود. لنا ? روز بود با کسي حرف نزده بود بغل دستيش نيوشا موضوع رو ازش پرسيد .بغض لنا ترکيد و شروع کرد به گريه کردن معلم اونو ديد و گفت:لنا جان تو جواب بده دخترم عشق چيه؟ لنا با چشماي قرمز پف کرده و با صداي گرفته گفت:عشق؟ دوباره يه نيشخند زدو گفت:عشق… ببينم خانوم معلم شما تابحال کسي رو ديدي که بهت بگه عشق چيه؟ معلم مکث کردو جواب داد:خب نه ولي الان دارم از تو مي پرسم لنا گفت:بچه ها بذاريد يه داستاني رو از عشق براتون تعريف کنم تا عشق رو درک کنيد نه معني شفاهيشو حفظ کنيد و ادامه داد:من شخصي رو دوست داشتم و دارم از وقتي که عاشقش شدم با خودم عهد بستم که تا وقتي که نفهميدم از من متنفره بجز اون شخص ديگه اي رو توي دلم راه ندم براي يه دختر بچه خيلي سخته که به يه چنين عهدي عمل کنه. گريه هاي شبانه و دور از چشم بقيه به طوريکه بالشم خيس مي شد اما دوسش داشتم بيشتر از هر چيز و هر کسي حاضر بودم هر کاري براش بکنم هر کاري… من تا مدتي پيش نمي دونستم که اونم منو دوست داره ولي يه مدت پيش فهميدم اون حتي قبل ازينکه من عاشقش بشم عاشقم بوده چه روزاي عشنگي بود sms بازي هاي شبانه صحبت هاي يواشکي ما باهم خيلي خوب بوديم عاشق هم ديگه بوديم از ته قلب همديگرو دوست داشتيم و هر کاري براي هم مي کرديم من چند بار دستشو گرفتم يعني اون دست منو گرفت خيلي گرم بودن عشق يعني توي سردترين هوا با گرمي وجود يکي گرم بشي عشق يعني حاضر باشي همه چيزتو بهخاطرش از دست بدي عشق يعني از هر چيزو هز کسي به خاطرش بگذري اون زمان خانواده هاي ما زياد باهم خوب نبودن اما عشق من بهم گفت که ديگه طاقت ندارم و به پدرم موضوع رو گفت پدرم ازين موضوع خيلي ناراحت شد فکر نمي کرد توي اين مدت بين ما يه چنين احساسي پديد بياد ولي اومده بود پدرم مي خواست عشق منو بزنه ولي من طاقت نداشتم نمي تونستم ببينم پدرم عشق منو مي زنه رفتم جلوي دست پدرم و گفتم پدر منو بزن اونو ول کن خواهش مي کنم بذار بره بعد بهش اشاره کردم که برو اون گفت لنا نه من نمي تونم بذارم که بجاي من تورو بزنه من با يه لگد اونو به اونطرف تر پرتاب کردم و گفتم بخاطر من برو … و اون رفت و پدرم منرو به رگبار کتک بست عشق يعني حاضر باشي هر سختي رو بخاطر راححتيش تحمل کني.بعد از اين موضوع غشق من رفت ما بهم قول داده بوديم که کسي رو توي زندگيمون راه نديم اون رفت و ازون به بعد هيچکس ازش خبري نداشت اون فقط يه نامه برام فرستاد که توش نوشته شده بود: لناي عزيز هميشه دوست داشتم و دارم من تا آخرين ثانيه ي عمر به عهدم وفا مي کنم منتظرت مي مونم شايد ما توي اين دنيا بهم نرسيم ولي بدون عاشقا تو اون دنيا بهم مي رسن پس من زودتر مي رمو اونجا منتظرت مي مونم خدا نگهدار گلکم مواظب خودت باش دوستدار تو (ب.ش) لنا که صورتش از اشک خيس بود نگاهي به معلم کردو گفت: خب خانم معلم گمان مي کنم جوابم واضح بود معلم هم که به شدت گريه مي کرد گفت:آره دخترم مي توني بشيني لنا به بچه ها نگاه کرد همه داشتن گريه مي کردن ناگهان در باز شد و ناظم مدرسه داخل شدو گفت: پدرو مادر لنا اومدن دنبال لنا براي مراسم ختم يکي از بستگان لنا بلند شد و گفت: چه کسي ؟ ناظم جواب داد: نمي دونم يه پسر جوان دستهاي لنا شروع کرد به لرزيدن پاهاش ديگه توان ايستادن نداشت ناگهان روي زمين افتادو ديگه هم بلند نشد آره لناي قصه ي ما رفته بود رفته بود پيش عشقش ومن مطمئنم اون دوتا توي اون دنيا بهم رسيدن… لنا هميشه اين شعرو تکرار مي کرد خواهي که جهان در کف اقبال تو باشد؟ خواهان کسي باش که او خواهان تو باشد. یادگرفتم به خاطرکسی که دوسش دارم بایددروغ بگم.یادگرفتم هیچ کس هیچ وقت ارزش شکستنه غرورمونداره.یادگرفتم توزندگیم به اون که بفهمم چقدردوسم داره هرروزدلشوبه بهونه ای بشکنم.(واقعا هم کسی روکه دوس داشتم هرروزدلش رومیشکوندم)یادگرفتم گریه های هیچ کس روباور نکنم.(همشون کشک هستن گریه شده پولی یا حیله)یادگرفتم بهش هیچ وقت فرصت جبران ندم .یادگرفتم هرروزدم از عاشقی برنم ولی خودم عاشق نباشم (بخداباید اینجوری باشیم){حرفه دله خودم}.................................................

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
  • دوشنبه 25 خرداد 1394
  • جمعه 25 ارديبهشت 1394
  • سه شنبه 22 ارديبهشت 1394
  • جمعه 04 ارديبهشت 1394
  • چهارشنبه 26 فروردين 1394
  • شنبه 22 فروردين 1394
  • سه شنبه 04 فروردين 1394
  • چهارشنبه 13 اسفند 1393
  • چهارشنبه 06 اسفند 1393
  • شنبه 02 اسفند 1393
  • دوشنبه 27 بهمن 1393
  • جمعه 17 بهمن 1393
  • چهارشنبه 08 بهمن 1393
  • سه شنبه 07 بهمن 1393
  • پنجشنبه 02 بهمن 1393
  • جمعه 26 دی 1393
  • دوشنبه 22 دی 1393
  • پنجشنبه 18 دی 1393
  • چهارشنبه 17 دی 1393
  • سه شنبه 16 دی 1393
  • چهارشنبه 10 دی 1393
  • سه شنبه 09 دی 1393
  • دوشنبه 24 آذر 1393
  • شنبه 08 آذر 1393
  • جمعه 30 آبان 1393
  • يکشنبه 18 آبان 1393
  • سه شنبه 22 مهر 1393
  • دوشنبه 21 مهر 1393
  • سه شنبه 08 مهر 1393
  • شنبه 05 مهر 1393
  • چهارشنبه 02 مهر 1393
  • شنبه 29 شهريور 1393
  • پنجشنبه 27 شهريور 1393
  • چهارشنبه 26 شهريور 1393
  • سه شنبه 25 شهريور 1393
  • يکشنبه 23 شهريور 1393
  • شنبه 22 شهريور 1393
  • جمعه 21 شهريور 1393
  • چهارشنبه 19 شهريور 1393
  • سه شنبه 18 شهريور 1393
  • دوشنبه 17 شهريور 1393
  • يکشنبه 16 شهريور 1393
  • شنبه 15 شهريور 1393
  • يکشنبه 5 مرداد 1393
  • جمعه 3 مرداد 1393
  • جمعه 03 مرداد 1393
  • دوشنبه 30 تير 1393
  • يکشنبه 29 تير 1393
  • جمعه 27 تير 1393
  • پنجشنبه 26 تير 1393
  • چهارشنبه 25 تير 1393
  • سه شنبه 24 تير 1393
  • يکشنبه 22 تير 1393
  • يکشنبه 15 تير 1393
  • جمعه 13 تير 1393
  • کدهای اختصاصی